ساعت 7:45 صبح زیر درخت...
دستمو گرفت ، گفت :
- دوست دارم...
گفتم :
- عاشقتم...
گفت :
- اگه من نباشم چیکار میکنی؟
تو چشاش نگاه کردم....وتو دلم گفتم بستگی داره چجوری نباشی......
گفت :
- - لالمونی گرفتی ؟؟؟؟ حالا اولین روز از چیه من خوشت اومد ؟؟؟
- گفتم :
- - نگاهات.....
- گفت :
- - وای یادش بخیر....
- گفتم :
- - هیچوقت تنهام نذار ....
- - گفت :
- - چشم هرچی آقامون بگه.
- گفتم :
- - چقد دوسم داری ؟
- گفت :
- - اونقد که نمی تونی فکرشو بکنی....
- گفتم :
- - مثلا چقد؟؟؟؟
- گفت : - یدونه ولی مردونه ....
- خندیدم گفتم : - باشه دیکه ....!
- گفت :
- - هیچوقت حلقمو از دستت در نیار.
- گفتم :
- - شک نکن.......
- گفت :
- -راستی ما خیلی بهم میایما...
- گفتم:
- - خدا درو تخته رو باهم جور میکنه دیگه.
.........باز زل زدم تو چشاش........
گفتک
- هی کجایی....بدجوری عاشق شدیاعشقتو بغل کن ببینم.......
- بغل کردم و....
گفت :
- هیچوقت عشقمو تنها نمیذارم تا وقتی که بمیرم
- گفتم :
- - خدا نکنه.......
- گفت :
- - اگه بمیرم چیکار میکنی؟
- گفتم :
- - میمیرم.....
- گفت:
- - نفسمی به قرآن...
- ساعت دیگه تقریبا نزدیکای یک شده بود...
- گفت :
- - باید برم الان دیگه مامانم نگران میشه
- صورتمو بوسیدو...رفت.....
- منم داشتم بر می گشتم خونه که یادم افتاد حلقشو روی درخت جا گذاشتم
- برگشتم..................
- اون همونجا بود...........
- دستاش تو دست یکی دیگه..............
- عین همون حلقه تو دست اون پسره.............
- کپ کردم ........خشکم زده بود.............باورم نمیشد ....یعنی دارم درست میبینم......ای خدا......
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- .
- فقط یه لحظه خودتونو بذارید جای اون لحظه ی من فقط یه لحظه.............
حرف دل:: برچسبها: (( اللهم عجل الولیک الفرج )),